سؤال: امام علی(ع) خدمات خود در صدر اسلام را چگونه توصیف می کند؟
جواب: امام علی(ع) در آغاز خطبه38 نهج البلاغه که ناظر به حوادث عصر پیامبر(ص) است به چهار نکته اشاره مى کند:
نخست: این که در آن زمان که دیگران سُست و ناتوان شدند من دامن همّت به کمر زدم و قیام کردم و وظیفه خود را انجام دادم.
دیگر این که، آن زمان که دیگران از ترس یا ضعف سر در لاک خود فرو برده بودند، من گردن کشیدم و دشمن را در همه جا زیر نظر گرفتم.
سوم این که: و هنگامى که دیگران زبانشان کُند شده بود و از اظهار نظر در مسایل مهم اسلامى و بیان حقایق علمى بازمانده بودند، من به سخن آمدم و حقایق را بیان کردم.
چهارم این که: در آن زمان که دیگران بر اثر شک و تردید و حیرت و سرگردانى از راه رفتن باز ماندند، من در پرتوِ نور پروردگار (نور ایمان و یقین یا نور قرآن و وحى) به راه خود ادامه دادم و پیش رفتم.
ولى با این همه افتخارات ادعایى نداشتم و جار و جنجال و سر و صدایى به راه نینداختم.
سپس در نتیجه گیرى مى فرماید، بازده این امور آن شد که من زمام کار را به دست گرفتم و به پرواز در آمدم و جایزه سبقت در فضایل را بردم.
در جمله بعد بر مسایل گذشته تأکید کرده و مى گوید: مانند کوه ایستادم و هیچ حادثه اى قدرت جابجایى مرا نداشت.
و با این همه پاک زیستم و پاک ماندم و هیچ کس نتوانست بر من عیبى بگیرد.
این جمله ها ممکن است اشاره به آغاز ظهور اسلام باشد; زیرا مى دانیم نخستین کسى که از مردان ایمان آورد، على (علیه السلام) بود و در آن ایّام که اسلام و پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) کاملا غریب بودند و مؤمنان اندک و دشمنان قوى و نیرومند، کسى که در همه جا و در تمام صحنه ها حاضر بود و با تمام وجودش از اسلام و قرآن و پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) دفاع کرد على (علیه السلام) بود.
این معنا همچنان ادامه یافت; در یوم الدّار که آغاز تبلیغ آشکار براى اسلام بعد از سه سال تبلیغ پنهانى بود، تنها کسى که دعوت پیامبر را براى حمایت اجابت نمود آن حضرت بود. و در لیلة المبیت او بود که جانش را در طَبَق اخلاص گذاشت و در مقابل خطرهاى جدّى، که جان پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) را تهدید مى کرد، مردانه دفاع کرد.
داستان جنگ خیبر و ناتوانى دیگران از فتح آن دژهاى مستحکم و گشوده شدن آنها به دست على (علیه السلام) و نیز داستان احزاب و مبارزه آن حضرت با عمرو بن عَبْدُوَدْ، در حالى که هیچ کس حاضر نشد به نبرد با او برود و امثال آن را تاریخ فراموش نکرده و نمى کند.
در آخرین جمله هاى این فراز به نکته مهم دیگرى اشاره مى فرماید که: با این همه فعالیت اجتماعى کسى نمى توانست بر من خرده گیرى کند و یا عیبى بگذارد.
مى دانیم که افراد وقتى در صحنه اجتماع گام مى گذارند و به کارهاى مهم دست مى زنند به هر حال از گوشه و کنار مورد انتقادهایى قرار مى گیرند، امّا اگر کسى بتواند در تمام صحنه هاى مهم ظاهر گردد و بزرگ ترین خدمت را انجام دهد، بى آن که گرد و غبار عیب و تهمتى بر دامانش بنشیند کار بسیار مهمى انجام داده است.
این در حالى است که نسبت به دیگران که کمتر از آن حضرت در صحنه بوده اند گفت و گوهاى بسیارى است.
نظرات شما عزیزان: