No Image
شكيّات نماز پيوند ثابت

شكيّات نماز

مسأله 1264: شكيّات نماز بيست و سه قسم است: هشت قسم آن، نماز را باطل مى كند، نه قسم ديگر آن، صحيح است و به شش قسم آن، نبايد اعتنا كرد.
 

شكهايى كه نماز را باطل مى كند

مسأله 1265: شكهايى كه نماز را باطل مى كند به اين شرح است: اوّل: شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى، مانند نماز صبح و نماز مسافر، ولى شك در شماره ركعتهاى نماز مستحب دو ركعتى و نماز احتياط، نماز را باطل نمى كند. دوم: شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى. سوم: در نماز چهار ركعتى شك كند يك ركعت خوانده يا بيشتر. چهارم: در نماز چهار ركعتى، پيش از تمام شدن سجده دوم، شك كند دو ركعت خوانده يا بيشتر. پنجم: شك بين دو و پنج، يا دو و بيشتر از پنج. ششم: شك بين سه و شش، يا سه و بيشتر از شش. هفتم: شك در اصل ركعتهاى نماز كه نداند، چند ركعت خوانده است. هشتم: شك بين چهار و شش، يا چهار و بيشتر از شش، پيش از تمام شدن سجده دوّم، ولى اگر بعد از سجده دوم شك بين چهار و شش، يا چهار و بيشتر از شش براى او پيش آيد، بنابر احتياط بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز، دو سجده سهو بجا آورد و نماز را نيز، دوباره بخواند.

مسأله 1266: اگر يكى از شكهاى باطل براى انسان پيش آيد، مى تواند نماز را به هم بزند و يا به قدرى فكر كند كه صورت نماز به هم بخورد يا از پيدا شدن يقين يا گمان نااُميد شود.
 

شكهايى كه نبايد به آن اعتنا كرد

مسأله 1267: شكهايى كه نبايد به آن اعتنا كرد، به اين شرح است: اوّل: شك در چيزى كه محل بجا آوردن آن گذشته است، مانند اينكه در ركوع، شك كند حمد را خوانده يا نه. دوم: شك بعد از سلام نماز. سوم: شك بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم: شك كثيرالشك، يعنى كسى كه زياد شك مى كند. پنجم: شك امام در شماره ركعتهاى نماز، در صورتى كه مأموم شماره آن را بداند. و همچنين شك مأموم در صورتى كه امام شماره ركعتهاى نماز را بداند. ششم: شك در نماز مستحب.
شكهايى كه نبايد به آن اعتنا كرد

1 - شك بعد از محل
مسأله 1268: اگر در بين نماز، شك كند يكى از كارهاى واجب آن را انجام داده يا نه، مثلا شك كند حمد خوانده يا نه، چنانچه مشغول كار بعدى نشده باشد، بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده، بجا آورد و اگر مشغول كار بعدى شده، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1269: اگر در بين خواندن آيه اى، شك كند آيه پيش را خوانده يا نه و همچنين اگر در حالى كه آخر آيه را مى خواند، شك كند اوّل آن را خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1270: اگر بعد از ركوع و سجود، شك كند كارهاى واجب آن، مانند ذكر و آرام بودن بدن را انجام داده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1271: اگر در حالى كه به سجده مى رود شك كند ركوع كرده يا نه، يا شك كند بعد از ركوع ايستاده يا نه، به اين شك اعتنا نكند.

مسأله 1272: اگر در حال برخاستن، شك كند سجده يا تشهّد را بجا آورده يا نه، به شكّ خود توجّه نكند.

مسأله 1273: كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند، اگر موقعى كه حمد يا تسبيحات مى خواند، شك كند سجده يا تشهّد را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند. و اگر پيش از آنكه مشغول حمد يا تسبيحات شود، شك كند سجده يا تشهّد را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد.

مسأله 1274: اگر شك كند يكى از ركنهاى نماز را بجا آورده يا نه، چنانچه از محل آن گذشته است اعتنا نكند و اگر در محل است بجا آورد، در اين صورت چنانچه بعد يادش بيايد آن ركن را بجا آورده بوده، نمازش باطل مى باشد، زيرا ركن زياد شده است.

مسأله 1275: اگر شك كند، عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه از محل آن گذشته است اعتنا نكند و اگر در محل است بجا آورد و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد آن را بجا آورده بوده، چون ركن زياد نشده، نمازش صحيح است ولى بنابر احتياط واجب دو سجده سهو بجا آورد.

مسأله 1276: اگر شك كند ركنى را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول عمل بعدى شده، مثلا در تشهّد شك كند دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر يادش بيايد آن ركن را بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده باشد، نمازش باطل است، مثلا اگر پيش از ركوع ركعت بعد، يادش بيايد دو سجده را بجا نياورده، بايد بجا آورد و اگر در ركوع يا بعد از آن، يادش بيايد نمازش باطل است.

مسأله 1277: اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه و مشغول كار بعد از آن شده باشد، بايد به شك خود اعتنا نكند، مثلا موقعى كه مشغول خواندن سوره است، اگر شك كند حمد را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر بعد يادش بيايد آن را بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده، بايد بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش صحيح است، بنابراين اگر مثلا در قنوت، يادش بيايد حمد را نخوانده بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد اعتنا نكند و نماز او صحيح است.

مسأله 1278: اگر شك كند سلام نماز را گفته يا نه، يا شك كند درست گفته يا نه، چنانچه مشغول تعقيب نماز، يا مشغول نماز ديگرى شده يا با انجام كارى كه نماز را به هم مى زند، از حال نماز بيرون رفته يا خود را خارج از نماز مى داند، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر پيش از اينها شك كند، بايد سلام را بگويد.

2 - شك بعد از سلام
مسأله 1279: اگر بعد از سلام نماز، شك كند نمازش صحيح بوده يا نه، مثلا شك كند ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى، شك كند چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر هر دو طرف شك او باطل باشد، مثلا بعد از سلام نماز چهار ركعتى، شك كند دو ركعت خوانده يا پنج ركعت، نمازش باطل است.

3 - شك بعد از وقت
مسأله 1280: اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شك كند نماز خوانده يا نه، يا گمان كند نخوانده است، خواندن آن لازم نيست ولى اگر پيش از گذشتن وقت، شك كند نماز خوانده يا نه، يا گمان كند نخوانده، بايد آن نماز را بخواند، بلكه اگر گمان كند خوانده، بايد آن را بجا آورد.

مسأله 1281: اگر بعد از گذشتن وقت، شك كند نماز را درست خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1282: اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر، بداند چهار ركعت نماز خوانده، ولى نداند به نيّت ظهر خوانده يا به نيّت عصر، بايد چهار ركعت نماز قضا، به نيّت نمازى كه بر او واجب است بخواند.

مسأله 1283: اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا، بداند يك نماز خوانده، ولى نداند سه ركعتى خوانده يا چهار ركعتى، بايد قضاى نماز مغرب و عشا را بجا آورد.

4 - كثيرالشّك
مسأله 1284: اگر كسى در يك نماز، سه مرتبه شك كند، يا در سه نماز پشت سر هم، مثلا در نماز صبح، ظهر و عصر شك كند، « كثيرالشّك » است و چنانچه زياد شك كردن او، از غضب يا ترس و يا پريشانى حواس نباشد، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1285: كثيرالشّك، اگر در بجا آوردن چيزى شك كند، چنانچه بجا آوردن آن، نماز را باطل نمى كند، بايد بنا بگذارد كه آن را بجا آورده، مثلا شك كند ركوع كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است و اگر بجا آوردن آن، نماز را باطل مى كند، بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده، مثلا اگر شك كند يك ركوع كرده يا بيشتر، چون زياد شدن ركوع نماز را باطل مى كند، بايد بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است.

مسأله 1286: كسى كه فقط در يك چيز نماز، زياد شك مى كند، چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك كند، بايد به دستور آن عمل نمايد، مثلا كسى كه زياد شك مى كند سجده كرده يا نه، اگر اتّفاقاً در بجا آوردن ركوع شك كند، بايد به دستور شك رفتار نمايد، يعنى اگر ايستاده است ركوع را بجا آورد و اگر به سجده رفته، اعتنا نكند.

مسأله 1287: كسى كه در نماز معيّنى، مثلا در نماز ظهر زياد شك مى كند، اگر در نماز ديگرى، مثلا در نماز عصر اتّفاقاً شك كند، بايد به دستور شك رفتار نمايد.

مسأله 1288: كسى كه در جاى مخصوصى، زياد شك مى كند، اگر در غير آنجا نماز بخواند و شكّى براى او پيش آيد، بايد به دستور شك عمل نمايد.

مسأله 1289: اگر انسان شك كند « كثيرالشّك » شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد امّا « كثيرالشّك » تا وقتى يقين نكند به حال معمولى مردم برگشته، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1290: كسى كه كثيرالشّك است اگر شك كند ركنى را بجا آورده يا نه و اعتنا نكند، بعد يادش بيايد آن را بجا نياورده، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده، نمازش باطل است، مثلا اگر شك كند ركوع كرده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه پيش از سجده يادش بيايد ركوع نكرده، بايد ركوع كند و اگر در سجده دوم يادش بيايد، نمازش باطل است.

مسأله 1291: كسى كه زياد شك مى كند، اگر شك كند، چيزى را كه ركن نيست، بجا آورده يا نه و اعتنا نكند و بعد يادش بيايد آن را بجا نياورده، چنانچه از محل آن گذشته، نمازش صحيح است، مثلا اگر شك كند حمد خوانده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه در قنوت يادش بيايد حمد را نخوانده، بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد، نماز او صحيح است.

5 - شك امام و مأموم
مسأله 1292: اگر امام جماعت، در شماره ركعتهاى نماز شك كند، مثلا شك كند سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، چنانچه مأموم يقين داشته باشد چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند چهار ركعت خوانده است، امام بايد نماز را تمام كند و خواندن نماز احتياط لازم نيست. و همچنين اگر امام يقين داشته باشد كه چند ركعت خوانده است و مأموم، در شماره ركعتهاى نماز شك كند، بايد به شك خود اعتنا ننمايد.

6 - شك در نماز مستحب
مسأله 1293: اگر در شماره ركعتهاى نماز مستحب شك كند، چنانچه طرف بيشتر شك، نماز را باطل مى كند، بنا را بر كمتر بگذارد، مثلا اگر در نافله صبح شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است. و اگر طرف بيشتر شك، نماز را باطل نمى كند، مثلا شك كند دو ركعت خوانده يا يك ركعت، به هر طرف شك عمل كند نمازش صحيح است. گرچه در اين صورت بهتر آن است كه بنا را بر اقل بگذارد.

مسأله 1294: كم شدن ركن، نافله را باطل مى كند، ولى زياد شدن ركن، آن را باطل نمى كند، پس اگر يكى از كارهاى نافله را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده، بايد برگردد و از آنجايى كه فراموش كرده ادامه دهد، مثلا اگر در بين ركوع، يادش بيايد سوره را نخوانده، بايد برگردد و سوره را بخواند و دوباره به ركوع رود.

مسأله 1295: اگر در يكى از كارهاى نافله شك كند، خواه ركن باشد يا غير ركن، چنانچه محل آن نگذشته، بايد بجا آورد و اگر محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1296: اگر در نماز مستحب دو ركعتى گمان كند كه سه ركعت يا بيشتر بجا آورده، اعتنا نكند و نمازش صحيح است و اگر به دو ركعت يا كمتر گمان كند، بنابر احتياط مستحب به همان گمان عمل كند، مثلا اگر به يك ركعت گمان دارد، بنابر احتياط مستحب، يك ركعت ديگر نيز بخواند.

مسأله 1297: اگر در نماز نافله، كارى كند كه سجده سهو واجب مى شود، يا يك سجده و يا تشهّد را فراموش نمايد، لازم نيست بعد از نماز، سجده سهو يا قضاى سجده و تشهّد را بجا آورد.

مسأله 1298: اگر شك كند نماز مستحب را خوانده يا نه، چنانچه آن نماز مانند نماز جعفر طيّار(عليه السلام)، وقت معيّن نداشته باشد بنا بگذارد كه نخوانده است و همچنين است اگر مثل نافله يوميّه، وقت معيّن داشته باشد و پيش از گذشتن وقت، شك كند ولى اگر بعد از گذشتن وقت، شك كند به شك خود اعتنا نكند.
 

شكهاى صحيح

مسأله 1299: در نُه صورت، اگر در شماره ركعتهاى نماز چهار ركعتى شك كند نماز باطل نمى شود بلكه بايد فكر نمايد پس اگر به يك طرف شك، يقين يا گمان پيدا كرد، همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند وگرنه، به دستورى كه گفته مى شود عمل نمايد.

مسأله 1300: اوّل: بعد از سر برداشتن از سجده دوم، شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بايد بنا بگذارد سه ركعت خوانده و يك ركعت ديگر بخواند، نماز را تمام كند و بعد از نماز، يك ركعت نماز احتياط ايستاده و يا دو ركعت نشسته، به دستورى كه بيان مى شود بجا آورد.

مسأله 1301: دوم: شك بين دو و چهار، بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه در اين صورت بايد بنا بگذارد چهار ركعت خوانده، نماز را تمام كند و بعد از نماز، دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند.

مسأله 1302: سوم: شك بين دو و سه و چهار، بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه در اين صورت بايد بنا را بر چهار بگذارد و بعد از نماز، دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته بجا آورد.

مسأله 1303: چهارم: شك بين چهار و پنج، بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه در اين صورت، بايد بنا را بر چهار بگذارد، نماز را تمام كند و بعد از نماز، دو سجده سهو بجا آورد.

مسأله 1304: اگر بعد از گفتن ذكر و پيش از سر برداشتن از سجده دوم، يكى از اين چهار شك، براى او پيش آيد، بنابر احتياط مستحب بايد به دستور همان شك، عمل كند و نماز را نيز دوباره بخواند، البتّه اگر تنها نماز را دوباره بخواند، كافى است.

مسأله 1305: پنجم: شك بين سه و چهار، در هر جاى نماز كه باشد بايد بنا را بر چهار بگذارد، نماز را تمام كند و بعد از نماز، يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته، بجا آورد.

مسأله 1306: ششم: شك بين چهار و پنج، در حال ايستاده كه در اين صورت بايد بنشيند، تشهّد بخواند، نماز را سلام دهد، يك ركعت نماز احتياط ايستاده و يا دو ركعت نشسته بجا آورد و بنابر احتياط واجب، بايد دو سجده سهو نيز براى قيام اضافى بجا آورد.

مسأله 1307: هفتم: شك بين سه و پنج، در حال ايستاده، بايد بنشيند، تشهّد بخواند، نماز را سلام دهد، دو ركعت نماز احتياط ايستاده بجا آورد. و بنابر احتياط واجب دو سجده سهو نيز، براى قيام اضافى بجا آورد.

مسأله 1308: هشتم: شك بين سه و چهار و پنج، در حال ايستاده بايد بنشيند، تشهّد بخواند، بعد از سلام نماز، دو ركعت نماز احتياط ايستاده، سپس دو ركعت نشسته بجا آورد و بنابر احتياط واجب، دو سجده سهو نيز، براى قيام اضافى بجا آورد.

مسأله 1309: نهم: شك بين پنج و شش، در حال ايستاده، بايد بنشيند، تشهّد بخواند، نماز را سلام دهد، دو سجده سهو بجا آورد و بنابر احتياط واجب، بايد دو سجده سهو ديگرى براى ايستادن اضافى بجا آورد.
 

چند مسأله

مسأله 1310: اگر يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد، بنابر احتياط نبايد نماز را بشكند، امّا اگر نماز را شكست و مشغول نماز دوم شد، نماز دومش صحيح است.

مسأله 1311: اگر يكى از شكهايى كه نماز احتياط براى آن واجب است، در نماز پيش آيد، چنانچه انسان نماز را تمام كند و بدون خواندن نماز احتياط، دوباره نماز را از سر بگيرد اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، نماز را از سر گرفته باشد نماز دوّمش بنابر احتياط مستحب باطل است و اگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، مشغول نماز شده، نماز دوّمش صحيح است، لكن نماز اوّل در هر دو صورت باطل است.

مسأله 1312: اگر يكى از شكهاى صحيح، براى انسان پيش آيد، چنانكه گفته شد، بايد فوراً فكر كند، ولى اگر بداند با كمى تأخير چيزى را فراموش نمى كند، مى تواند بعداً فكر نمايد، مثلا اگر در سجده شك كند، مى تواند تا بعد از سجده، فكر كردن را تأخير بيندازد.

مسأله 1313: اگر اوّل به يك طرف، گمان بيشترى داشته باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود، بايد به دستور شك عمل نمايد و اگر اوّل، دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه وظيفه اوست بنا بگذارد، بعد به طرف ديگر گمان كند، بايد طرف گمان شده را بگيرد و نماز را تمام كند.

مسأله 1314: كسى كه نمى داند به يك طرف گمان بيشترى دارد يا هر دو طرف در نظر او مساوى است، بايد به دستور شك عمل كند.

مسأله 1315: اگر بعد از نماز بداند در بين نماز مردّد بوده كه مثلا دو ركعت خوانده يا سه ركعت و بنا را بر سه گذاشته، ولى نداند به خواندن سه ركعت گمان داشته، يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده، اعتنا لازم نيست ولى خوب است نماز احتياط بخواند.

مسأله 1316: اگر موقعى كه تشهّد مى خواند، يا بعد از ايستادن، شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه و در همان موقع، يكى از شكهايى كه بعد از تمام شدن دو سجده صحيح است، براى او پيش آيد، مثلا شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، چنانچه به دستور آن شك عمل كند، نمازش صحيح است.

مسأله 1317: اگر پيش از آنكه مشغول تشهّد شود، يا پيش از ايستادن، شك كند دو سجده را بجا آورده يا نه و در همان موقع، يكى از شكهايى كه بعد از تمام شدن دو سجده صحيح است، براى او پيش آيد نمازش باطل است.

مسأله 1318: اگر موقعى كه ايستاده، بين سه و چهار، يا بين سه و چهار و پنج، شك كند و يادش بيايد دو سجده از ركعت پيش را بجا نياورده، نمازش باطل است.

مسأله 1319: اگر شك او از بين برود و شك ديگرى پيش آيد، مثلا اوّل شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بعد شك كند سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، بايد به دستور شك دوم عمل نمايد.

مسأله 1320: اگر بعد از نماز، شك كند كه در نماز، مثلا بين دو و چهار شك كرده، يا بين سه و چهار، واجب است به دستور هر دو عمل كند و بنابر احتياط مستحب، نماز را نيز دوباره بخواند.

مسأله 1321: اگر بعد از نماز بفهمد در نماز شكّى براى او پيش آمده، ولى نداند از شكهاى باطل بوده و يا از شكهاى صحيح و اگر از شكهاى صحيح بوده كدام يك از آنهاست نماز را دوباره بخواند.

مسأله 1322: كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر شكى كند كه بايد براى آن، يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بخواند، بايد يك ركعت نشسته بجا آورد. و اگر شكى كند كه بايد براى آن، دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند، بايد دو ركعت نشسته بجا آورد.

مسأله 1323: كسى كه ايستاده نماز مى خواند، اگر هنگام خواندن نماز احتياط، از ايستادن عاجز شود، بايد مانند كسى كه نماز را نشسته مى خواند همان گونه كه در مسأله پيش، گفته شد، نماز احتياط را بجا آورد.

مسأله 1324: كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر موقع خواندن نماز احتياط، بتواند بايستد بايد به وظيفه كسى كه نماز را ايستاده مى خواند، عمل كند.


نوشته: m.r در: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,

|

 
برخی از فواید و آثار نماز پيوند ثابت

برخی از فواید و آثار نماز:
*    نماز معنادهنده و جهت دهنده به زندگی آدمی است.
*    نماز راز و نیاز و صحبت کردن با معبود یگانه است.
* نماز پاسخ به حس پرستش آدمی و تشکر از خداوند است(پرستش کنید پروردگارتان که شما را آفرید).
* نماز آرامش دهنده به روح و روان آدمی است(الا بذکرالله تطمئن القلوب).
* نماز درمان کننده افسردگی ها،اضطرابها،نگرانی ها،نابهنجاریهای رفتاری و اخلاقی است.
* نماز جبران کننده ضعفها،ناتوانیها،نقصها و بی ارادگی های آدمی است.
* نماز درمان خودپرستی،خودستایی،خودبزرگ بینی،حسادت،تملق و دیگر امراض روحی و روانی است.
* نماز عامل رهایی انسان از بندهای شهوانی و دنیوی است(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر).
*    نماز عامل غفلت زدایی انسان است.
*    نماز سدی در برابر گناهان و بزهکاریهای بشری است.
* نماز موجب پرواز روح به اوج آسمان معنویت است(یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک)
* نماز عامل تقرب و نزدیکی به خداوند است و مانند کودکی که تا دست در دست پدر دارد احساس قدرت می کند.نماز هم وسیله اتصال به خداوند و گرفتن قدرت از خداوند در برابر قدرتمندان و زورگویان است.
* نماز سبب پرورش فضایل،نیکی ها و ارزش ها در انسان و اجتماع است.
*    نماز عامل قبولی طاعات و عبادت های دیگر انسان است.
*    نماز موجب تقویت روح انضباط،نظافت و وقت شناسی است.
*    نماز سبب عاقبت به خیری و رستگاری انسان است.
* نماز به سبب انجام فرمان خداوند و برای یاد و رضای او است (اقم الصلوه لذکری)
* نماز غذای روح است و همانطور که بهترین غذا آن است که جذب بدن شود. بهترین عبادت هم نمازی است که جذب روح شود یعنی با نشاط و حضور قلب انجام گیرد و آثار آن در رفتار نمازگزار ظاهر شود.
*    نماز وسیله دریافت امدادها و الطاف الهی است.
* نماز افتخاری است که نصیب انسان شده تا در شبانه روز 5نوبت با خالق هستی سخن بگوید. وی را مخاطب خویش قرار دهد و کلام انسان را بشنود و بپذیرد.
* نماز بزرگترین عامل تربیت انسان است زیرا نمازگزار ناچار است که به خاطر صحت نماز و یا قبول شدن آن یکسری دستورهای دینی را مراعات کند که رعایت آنها خود زمینه ای قوی برای دوری از گناه و زشتی است.
برای خواندن نماز آدابی وجود دارد که اسلام بدین شرح بیان کرده است :
الف- شرایط صحت نماز شامل : پاک بودن بدن و لباس، روبه قبله بودن، درست خواندن کلمات، مباح بودن مکان و لباس نمازگزار، استقلال نمازگزار و مراعات حقوق دیگران توسط نمازگزار
ب- شرایط قبولی نماز شامل: توجه و حضور قلب ، پذیرفتن رهبری امامان معصوم و ادای واجبات مالی چون خمس و زکوه
ج- شرایط کمال نماز شامل : انجام نماز در اول وقت، خواندن نماز در مسجد و به جماعت با لباس تمیز و عطرزده و مسواک زده و رعایت نظم و انضباط و امثال آن
نماز وسیله احضار روح و بهترین راه کنترل نفس سرکش و فراری نزد خداوند است تا بدان وسیله انسان روزی چند مرتبه خویش را غفلت زدایی کند و از غرق شدن در منجلاب مادیات و نفسانیات خود را نجات دهد.
نماز وسیله ای برای ولایت بر هستی است.
پس از آن که انسان به وسیله نماز به نور و شناخت و آگاهی رسید و با نمازهای عارفانه و عاشقانه و آگاهانه، نفس را کنترل و روح را در جهت رضای خدا قرار داد و بر نفس خود ولایت و سلطه پیدا کرد . بر هستی نیز سلطه می یابد، دعاهای او مستجاب می شود و کارهای خدایی می کند . معجزات انبیا و انسانهای الهی همان تصرف در هستی و تسلط بر طبیعت است که با اذن الهی انجام می دهند. خداوند در این زمینه می فرماید : « انسان از طریق نماز و کارهای مستحب و نافله گام به گام به من نزدیک می شود تا آن که محبوب من شود و آن گاه که به این مقام رسید من چشم و گوش و زبان و دست او می شوم و تمام حرکات او خدایی و جهت دار می شود و به جایی می رسد که مانند حضرت ابراهیم (ع) بگوید: نماز و عبادتم و مرگ و حیاتم همه و همه برای پروردگار جهانیان است (سوره انعام /162) در این حال هرگاه دعا کند مستجاب می کنم و اگر سئوالی کند قبول می نمایم.
نماز عمود دین، پرچم اسلام و یادگار ادیان و انبیا و محور قبول همه اعمال است.
نماز برنامه هر صبح و شام است یعنی آغاز و انجام هر روز با یاد خدا و برای خداست.
نماز ایدئولوژی عملی مسلمان است که در آن عقاید و افکار و خواسته ها و الگوهای خود را بیان می کند. فروپاشی شخصیت افراد و اعضای جامعه است که اگر مصالح ساختمان سست باشد ساختمان فرو می ریزد.
اذن نماز، شیپور توحید است که سپاه متفرق اسلام را در یک صف و زیر یک پرچم فرا می خواند و آنان را پشت سر امامی عادل قرار می دهد.
اذکار نماز در پنج نوبت شبانه روز امر به معروف و نهی از منکر است (حی علی الصلوه حی الفلاح- حی علی خیرالعمل و ...)
نماز حرکاتی است برخاسته از آگاهی و شناخت. شناخت خداوندی که به فرمان او و بر او و انس با او قیام می کنیم و لذا قرآن ما را از نماز در حال مستی و کسالت نهی کرده است (نساء / 43 و 142) تا انسان آنچه رادر نماز می گوید با توجه و آگاهی باشد.
نماز خروج از خود و پرواز به سوی خداست.
نماز پرچم اسلام است و همانطور که پرچم مورد احترام است و اهانت به ان اهانت به یک ملت و کشور است.اهانت و بی توجهی به نماز نیز بی توجهی به کل دین است لذا نماز نشانه وعلامت مسلمانی است.
نمار در هر نوبت از شبانه روز تجدید عهد و پیمان با خدا و نو و تازه نگه داشتن حیات معنوی است.
نماز وسیله ای است برای تشکر از خداوند، رشدیافتگی، ذکریادخدا و از همه مهمتر وسیله قرب به خداوند است که این بالاترین مرحله نماز است.
نماز خلال مشکلات است : (سوره بقره / 45) هرگاه حاجت یا مشکلی داشتید با خواندن نمازهای مخصوص حل مشکل خود را ازخدا بخواهید.
نتیجه این که به طور کلی آثار و فواید نماز از سه ناحیه به ما می رسد:
1- فایده ای که از خود نماز به طور مستقیم عاید ما می شود. یعنی خداوند برای خواسته ها و مطلوب های برتر از ماده ما وسیله ای قرار داده است تا به واسطه آن به کمال مطلوب و خواسته های معنوی خود برسیم و یا به واسطه آن خویشتن سازی کنیم.
2- ثمره ای که غیرمستقیم از نماز عاید ما می شود. یعنی به واسطه اطاعت امر خدا نماز خوانده ایم . لذا خداوند در مقابل آن مشکلات ما را حل خواهد کرد.
3- ثمره ای که با نماز و تقوا پیشه کردن زمینه برای رشد فعالیت ها و موفقیت ها فراهم می شود به گونه ای که آرامش روان، اعتماد به نفس و اراده ای قوی حاصل میشود لذا ذهن آمادگی برای فعالیت و تلاش در خواندن ومطالعه و کسب علم پیدا می کند و نه تنها در تحصیل موفق می شود بلکه جسم هم انگیزه ای برای ارایه کار بهتر و مطلوب تر پیدا می کند و لذا از طریق تلاش بیشتر انسان، یک فرد موفق در همه امور دنیوی می شود.
حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: نماز و عبادتم و مرگ و حیاتم همه و همه برای پروردگار جهانیان است (سوره انعام /162) در این حال هرگاه دعا کند مستجاب می کنم و اگر سئوالی کند قبول می نمایم.
* نماز عمود دین، پرچم اسلام و یادگار ادیان و انبیا و محور قبول همه اعمال است.
* نماز برنامه هر صبح و شام است یعنی آغاز و انجام هر روز با یاد خدا و برای خداست.
* نماز ایدئولوژی عملی مسلمان است که در آن عقاید و افکار و خواسته ها و الگوهای خود را بیان می کند. فروپاشی شخصیت افراد و اعضای جامعه است که اگر مصالح ساختمانی سست باشد ساختمان فرو می ریزد.
* اذن نماز، شیپور توحید است که سپاه متفرق اسلام را در یک صف وزیر یک پرچم فرا می خواند و آنان را پشت سر امامی عادل قرار می دهد.
* اذکار نماز درپنج نوبت شبانه روز امر به معروف و نهی از منکر است (حی علی الصلوه- حی الفلاح حی علی خیرالعمل و ...)
* نماز حرکاتی است برخاسته از آگاهی و شناخت . شناخت خداوندی که به فرمان او و بر او و انس با او قیام می کنیم و لذا قرآن ما را از نماز در حال مستی و کسالت نهی کرده است (نساء /43 و 142) تا انسان انچه را در نماز میگوید با توجه و آگاهی باشد.
*    نماز خروج از خود و پرواز به سوی خداست.
* نماز پرچم اسلام است و همانطور که پرچم مورد احترام است و اهانت به آن اهانت به یک ملت و کشور است. اهانت و بی توجهی به نماز نیز بی توجهی به کل دین است لذا نماز نشانه و علامت مسلمانی است.


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
فوايد نماز شب پيوند ثابت

  فوايد نماز شب

  1) باعث خشنودي خدا و دوستي ملائكه است.

  2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است.

  3) باعث درخشش براي اهل آسمان همانند ستارگان است.

  4) باعث روشني دل است.

  5) باعث استجابت سريع دعا است.

  6) باعث پزيرش توبه و پاك شدن از گناهان از جانب حضرت حق است.

  7) باعث كفاره گناهان است.

  8) باعث زيبايي صورت و شادابي چهره و نوراني شدن آن در طول روز است.

  9) باعث سلامتي و تندرستي و رفع انواع بيماريهاي جسمي و روحي است.

  10) باعث از بين رفتن غم و اندوه و تقويت نور چشم است.

  11) باعث تمسك يافتن به اخلاق انبياء و اولياي خداوند است.

  12) باعث انجام دادن سنّت پيامبران و صالحان است.

  13) باعث تابش نور خدا به او مي‌شود.

  14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بين مردم است.

  15) باعث افزايش عمر است.

  16) باعث جلب رزق و روزي فراوان و ادعاي قرض است.

  17) باعث نوعي صدقه است.

  18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ براي خود است.

  19) خداوند نه صف از ملائكه پشت سر نمازگزار قرار مي‌دهد.

  20) كليد رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است.

  21) زينت آخرت و نور مؤمن در آخرت است.

  22) نماز شب همچون سايباني در روز قيامت است بر سرش.

  23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قيامت درحاليكه همه عريانند.

  24) نماز شب در روز قيامت همچون نوري در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قيامت شادمان است.

  25) نماز شب ميان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلي فاصله مي‌گذارد.

  26) ميزان اعمال خوب نمازگزار در روز قيامت سنگين است.

  27) نماز شب همچون تاجي در روز قيامت است بر سرش.

  28) چراغي است براي تاريكي قبر و برطرف كننده وحشت تاريكي قبر است.

  29) نماز شب همچون مشعلي نوراني است در تاريكي قبر.

  30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ايمن مي‌كند و برات آزادي از آتش جهنم است.


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
چرا باید نماز بخوانیم؟ پيوند ثابت

 

چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگي‌هايي دارد؟

نماز و اسرار تربيتي آن

 • نماز موجب ياد خداست:

ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.

انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.

به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)

 • دوري از گناه:

نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.

گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)

بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه  مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

• نظافت و بهداشت:

از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.

 • انضباط و وقت‏شناسي:

نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.

بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

 


 


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
چگونه نماز بخوانیم؟ پيوند ثابت

 

حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض كردم : چگونه نمی توانم و حال آنكه كتاب حریز را كه درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم كه چگونه می خوانی .

حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز كردم . تمام نماز را از نظر ركوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی كه شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنكه نمی تواند یك نماز كامل با مراعات حدود كامله آن بخواند. من خجالت كشیدم و خود را كوچك دیدم .

عرض كردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله كردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یك نفس كشیدن صبر كردند. بعد دست خود را بلند كرده تا مقابل صورت بردند و در حالی كه ایستاده بودند گفتند: اللّه اكبر و پس از آن به ركوع رفتند و كف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانكه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد كه قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را كشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.

بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال كه ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند كردند و گفتند: اللّه اكبر و بعد به سجده رفتند. دو كف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یكدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود كه به زمین گذارده بودند، سجده كردند كه پیشانی و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.

بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است كه پیشانی و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است كه خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یكتا كسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اكبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر كف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی كه نشسته بودند. گفتند: اللّه اكبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام كردند. و در ركوع و سجود هیچ یك از اعضای بدن را بر یكدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یكدیگر باز بود و به این كیفیّت دو ركعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.

 


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
حضور قلب در نماز پيوند ثابت

 

حضور قلب در نماز

معنای حضور قلب

حضور قلب در نماز به این معنا است که انسان در نماز، دل را با زبان همراه نماید، به گونه ای که با تمام وجود، خود را در محضر خداوند بی مثال ببیند و تمام توجّه و حواس خود را به سوی آن قدرت بی نظیر، متمرکز نماید، و به تعبیر عوامانه، شش دانگ حواسش نزد خداوند بی همتا باشد.

در نماز، باید تمام مملکت باطن را در اختیار حضرت حق قرار داده و با چشم دل به جمال یار بنگریم تا شربت حیاتبخش عشق را به ما چشانده و با آن عمق وجودمان را سیراب نماییم.

نمازی که در آن انسان، فقط زبانش ذکر خدا بگوید و دلش جای دیگر باشد، عین نفاق و دورویی است. ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(علیه السلام) در مورد چنین اشخاصی می فرماید: خداوند به چنین نمازگزارانی خطاب می کند: «اَتَخدَعُنی؟ و بِعّزَّتی وَ جَلالی، لاُ حرّمنّک حلاوةَ ذکری، لا حجبنّکَ عَن قُربی و المَسَرَّة بِمناجاتی.»2 آیا با من حیله گری و نیرنگ می کنی؟ سوگند به عزّت و جلال خودم، شیرینی یاد خود را از تو می گیرم و تو را از مقام قرب خویش و لذّت مناجاتم محروم می کنم.

در میان عبادات، هیچ عبادتی به مانند نماز، نمی تواند قلب کوچک آدمی را به دریای بی کران رحمت الهی وصل نماید، و روح انسان را از سرچشمه ی فیوضات بی انتهای خداوند بی همتا، سیراب نماید.

نماز

راستی چه عذابی بالاتر از این، که انسان از ذکر و یاد خدا و از خلوت با خدا لذت نبرد! عذابی است دردناک که قلب و جان آدمی را به آتش می کشد.

گاهی انسان، در کنار دوستانش ساعتها به سخن می نشیند بدون اینکه احساس خستگی و ناراحتی کند ولی همین شخص در نماز احساس خستگی دارد و نماز خواندن برای او ملال آور است و این نیست مگر به خاطر عدم حضور قلب در نماز. در حقیقت توجّه قلبی نداشتن به خدا، لذت عبادت را از او گرفته و لذا طبیعی است که در نماز احساس خستگی و ناراحتی داشته باشد.

 

راز نهفته در کلمه ی «الله اکبر»

اگر مؤمن بخواهد در نماز، حلقه ی جان خود را به چشمه ی زلال محبت الهی پیوند زده و با شور و اشتیاقی فراوان با معبود خویش، سخن بگوید و نمازی جانانه به درگاه او تقدیم نماید، باید در کلمه ی زیبای «الله اکبر» دقت نموده و با تمام وجود در پی یافتن پیام آن باشد، زیرا در باطن این ذکر شریف رازی نهفته است که حضور قلب در نماز، بدون دست یافتن به آن ناممکن است. الله اکبر با نور دلربای خود به ما می گوید خدا بزرگتر است از اینکه با قلم و بیان ناچیزمان وصف شود، بزرگتر از فکر و خیال ما، بزرگتر از هوسها و وسوسه های شیطانی و جلوه های دنیا، این است آن راز نهفته در ذکر نورانی «الله اکبر»، راستی اگر واقعا خدا در نظر ما بزرگتر از هر چیزی باشد و کلمه ی «الله اکبر» از عمق جان ما برآید، دنیا با تمام جاذبه ها و جلوه هایش، در نظر ما کوچک و بی مقدار خواهد شد که نتیجه ی چنین حالتی، حضور جانانه و عاشقانه در نماز است.

بنده ای که چنین نماز جانانه ای به درگاه الهی تقدیم نموده باید بداند که خدا نیز در مقابل، پاداشی جانانه برای او در نظر گرفته است. عزیز عالم، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «مَن صَلی رَکَعتَعین و لَم یُحدِث فیهِما نَفسَهُ بِشیء مِن اُمورِ الدُنیا غَفَرَ الله لَهُ ذُنوبَهُ.»3 هر کس دو رکعت نماز به جا آورد و در آن ذهنش به هیچ یک از امور دنیایی مشغول نباشد، خداوند گناهش را می آمرزد؛ یعنی صفحه ی قلبش از چرک و کثافت گناه پاک و آینه ی دلش، صاف و شفاف شده، به گونه ای که نور رحمت الهی را در دل خود احساس می کند که این پاداشی است که هرگز نمی توان برای آن قیمتی تعیین نمود.

گاهی انسان، در کنار دوستانش ساعتها به سخن می نشیند بدون اینکه احساس خستگی و ناراحتی کند ولی همین شخص در نماز احساس خستگی دارد و نماز خواندن برای او ملال آور است و این نیست مگر به خاطر عدم حضور قلب در نماز. در حقیقت توجّه قلبی نداشتن به خدا، لذت عبادت را از او گرفته و لذا طبیعی است که در نماز احساس خستگی و ناراحتی داشته باشد.

نمازی آبرومند

امام باقر علیه السلام در شأن پدر بزرگوار خود امام سجاد علیه السلام می فرماید: آن حضرت در شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند، او در نخلستان دارای پانصد نخله خرما بود، در کنار هر یک از آن نخله ها، دو رکعت نماز می خواند، هنگامی که به نماز می ایستاد، رنگش تغییر می کرد، حال او در نماز چون حال برده ی ذلیل در برابر پادشاه بزرگ بود، اعضاء بدنش می لرزید و به گونه ای نماز می خواند که گویی آخرین نماز اوست و هرگز بعد از آن زنده    نمی ماند.

شبی مشغول نماز بود، یکی از پسرانش در کنارش به زمین افتاد و دستش شکست. اهل خانه جیغ و فریاد کشیدند، همسایه ها آمدند و شکسته بند آوردند، آن کودک از شدّت درد فریاد می کشید، شکسته بند، دست او را بست ولی امام سجاد(علیه السلام) از این فریادها و صداها، چیزی نشنید، تا این که صبح آن شب، حضرت با کمال تعجب دیدند که دست فرزندش به گردنش آویزان است! فرموده: چه شده؟! ماجرا را به سمع حضورش رساندند.

در مورد دیگری او در حال سجده نماز بود، آتش سوزی سختی در خانه حضرت رخ داد، حاضران فریاد می زدند: «یابنَ رَسُول الله النارُ النارُ»؛ ای فرزند رسول خدا! آتش آتش.

آن حضرت، سر مبارک را بلند نکرد تا این که آتش خاموش گردید، پس از سجده به آن حضرت گفته شد: چه چیز شما را از توجه به آتش سوزی بازداشت؟! در پاسخ فرمود: «اَلَهَتنی عَنها النارُ الکبری»؛ آتش عظیم دوزخ مرا از توجه به این آتش سوزی، غافل ساخت.

 


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
متن ادبی در مورد نماز پيوند ثابت

متنی ادبی در باره نماز

نماز رشته اتصال به محبوب است در زمانی که دست ما زا وصل کوتاه است ووجودمان در هجر گرفتار.

نماز دریچه ای است برای گفتگو با کریم مطلق،تا به درد دل با او بنشینند واز رنجهای فراق به او شکوه برند و تسکینی بیابند.

نماز یادگار یار است در میان دوستدارانش،همچون عکس دوستی شفیق،که در ایام جدایی بنگرند تا داغ هجر اندکی کاسته شود.

نماز راه گشوده ای است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمان و زمین ومناسبت وموقعیتی – از شادی واندوه ،سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش – شرح حال را به او باز گویند  یا راه چاه را از او بجویند.

نماز معراج مومن است،کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست  ومعراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز،پرواز از تنگنای ملک به  فراخنای ملکوت  واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد،اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد،اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی.اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز ،راز بزرگ بندگی و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی  که در صحبتش  ملالی نیست و آنچه از همدمی اش بار می آید شیرینی و راحتی و آسایش است.

نماز هم تسلیم است وهم پرخاش،تسلیم در برابر شگفتی وعظمت  وشکوه زیبایی خدا  وپرخاش غلیه هر سراب  قدرتی که از سر پستی وزبونی ، آهنگ توانایی را در موازات قدر ت حق ، مغرورانه می نوازد.

نماز چشم گشودن به سمت دنیای ابدی و مطلق دوست وچشم بستن بر همه زیباییهای دروغین وموقتی است که آدمی را در سیاه پرده غفلتها و هوسها ابتدا سرگرم و متوحش سپس نیست ونابود می سازد.

نماز بزرگراه پیوسته باز خانه عید تا منزل معبود است.بهانه همیشگی مکالمه با محبوب ومحکم نرین رشته پیوستتکگی ودل بستگی به اوست.

نماز نردبانی برافراشته در تمام طول عمر است تا بتوان شبانه روزی و چندین بار- نه تنها در ساعتی مشخص – بر فرازش رفت، بی واسطه با معبود سخن کرد وبا حبیب درد دل کرد.

سخن آخر این که:

نماز هدیه است از حبیب برای این که فراق این دنیا را جبران کند و نیز برای اعلام مکگرر این که ای انسان!«انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(تو در اره پرور دگارت سخت تلاش می کنی و او را سرانجام ملا قات خواهی کرد)سوره انشقاق آیه 6تا اینکه همواره باور ملاقات زنده وپا برجا باشد ونماز رمز همین ملاقات است.

    


نوشته: m.r در: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

|

 
آرشيو مطالب پيشين:
 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

درباره ما


    به وبلاگ من خوش آمدید

لينك دوستان

< Html />

    ورود اعضا:

    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:
     

    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 1
    بازدید هفته : 346
    بازدید ماه : 396
    بازدید کل : 160537
    تعداد مطالب : 121
    تعداد نظرات : 15
    تعداد آنلاین : 1

توضيحات

No Image No Image